نمی دانم یادم نیست چند سال دارم ،صبح عید است بچه های مدرسه آمده ان به عید دیدنی پیش عمو ،عمو قاسم معلم است ،جوان خوش لباس و خوش قد و بالایی است ،کت و شلوار می پوشد ،توی روستا چند نفری هستند که کت و شلوار می پوشند. کت و شلوار فرنگی ،کت و شلواری که رنگ کت با شلوار یکی است و شلوار را با کمربند می بندند لیفه ای نیست ،عمو ،معلم مدرسه ی روستاست من هنوز به مدرسه نمی روم.
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۷:۰